باران

ديدی غزلی سرود؟


عاشق شده بود.


انگار خودش نبود


عاشق شده بود.


افتاد.شکست . زير باران پوسيد


آدم که نکشته بود .


عاشق شده بود

[ سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:, ] [ 15:49 ] [ مبینا زنگنه ]
[ ]

آدم ها، بیشتر از هر چیزِ دیگری

نیاز دارند به ترمیم، تجدید، احیا، تصحیح و از گِرو آزاد شدن.

هیچ کس را دور نندازید..


دنیایی كه انسان ناگزیر باشد برای اثبات ناچیزترین حقوق خویش،

تا حد مرگ سرود بخواند، دنیای بسیار زشتی است؛

دنیایی وارونه با مفاهیم وارونه...!

بیا ادامه مطلب


ادامه مطلب
[ دو شنبه 25 اسفند 1393برچسب:, ] [ 1:4 ] [ مبینا زنگنه ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد